جشن در ایران باستان
جشن در ایران باستان
در فرهنگ فارسی، اغلب در برابر واژه جشن دو معنا میآید:
یکی مجلس شادی و میهمانی و دیگری عید.
جشن ها دو نوع هستند: 1. جشنهای دینی 2. جشنهای غیر دینی
- جشنهای دینی
(Aگاهانبارها (Bنوروز
(A گاهانبارها: گاهانبارها مجموعه جشنهایی در بزرگداشت شش آفریده خداوند بودهاند که ایرانیان باستان پرستش (به معنای مراقبت) و احترام آنها را برخود لازم میدانستند. آفرینش جهان طی شش مرحله صورت گرفت و از نظر زمانی مجموع این روند در طول یک سال بود.
شرح هر یک از گاهانبارها
- میدیوزرم: در چهل و پنجمین روز از آغاز سال، روز اصلی گاهانبار نخست، موسوم به میدیوزرم، به معنای ” میان بهار” بوده است. بنابر روایتها آفرینش آسمان 40 ر.ز به طول انجامید. در تقویم امروز ما این گاهانبار در روزهای دهم تا چهاردهم اردیبهشت ماه جای دارد.
- میدیوشم: 60 روز پس از گاهانبار نخست، زمان گاهانبار میدیوشم، به معنای “میان تابستان” است. آفرینش آب 55 روز به طول انجامید. گاهانبار میدیوشم در تقویم خورشیدی امروز از هشتم تا دوازدهم تیرماه واقع شده است.
- پتیهشم: یا جشن دانهآوری سومین گاهانبار است؛ آفرینش زمین 70 روز طول کشید. در تقویم امروز ما این جشن در روزهای بیست و یکم تا بیست و پنجم مهرماه واقع است.
- ایاسرم: چنان که گفته شد چهارمین آفرینش مربوط به گیاه بود. این آفرینش 25 روز طول کشید، در تقویم امروز این جشن در روزهای بیستم تا بیست و پنجم مهرماه واقع است.
- میدیارم: 75 روز پس از آفرینش چهارم کار آفرینش گاو، نخستین نمونه جانوری به انجام رسید. میدیارم به معنای میان زمستان نام گرفت.
- همسپتدم: هفتاد روز طول کشید که هرمزد انسان را آفرید؛ این گاهانبار که در واقع جشن فروشیهای درگذشتگان است، در آخرین شب سال و درست پیش از اعتدال بهاری برگزار میشد. در تقویم امروز ما زمان برگزاری این جشن از بیستو پنجم تا بیست و نهم اسفندماه است.
نوروز
نخستین روز است از فروردین ماه و از این جهت روز نو نام کردند. زیرا که پیشانی سال نو است. جشنی که از دیرباز تاکنون با نام نوروز یاد و برگزار میشود، بیگمان همواره مهمترین جشن دینی و ملی ایرانیان بوده است. ایرانیان در ایام نوروز آداب و رسوم مختلفی دارند که به چندتا از آنها اشاره خواهیم کرد: آدابی مثل خانه تکانی و لباس جدید، سبزکردن سبزه، تهیه سفره هفتسین، جمع شدن دور هم بر سر سفره هفتسینبا لباس نو، خواندن قرآن، روشن کردن شمع، دود کردن اسپند، خواندن دعای سال تحویل، زیارت اهل قبور، دید و بازدید و سیزده بدر.
جشنهای غیردینی
همچنان که پیشتر اشاره شد، گروه جشنهای مرسوم به غیر دینی، برخلاف این عنوان، جنبه دینی هم داشتند زیرا اغلب آنها به سبب تقارن نام روز و ماه و در بزرگداشت ایزد مرتبط با آن روز و ماه برگزار میشدند. با این حال برگزاری این گروه از جشنها تکلیف دینی نبوده، بلکه صرفا دارای فضیلت و ثواب بوده است.
دوازده روز از ماه- که سی روز آن به نان ایزدان زردشتی نامگذاری شده بود- دارای همان نامهای دوازده ماه هستند.
- فروردینماه: در این ماه علاوه بر عید نوروز، سه جشن دیر هم وجود دارد: یکی در روز ششم که زادروز زردشت پیامبر است.
دومین جشن که منابع تاریخی کمتر بدان پرداختهاند، در روز هفدهم این ماه، یعنی سروش روز، واقع است؛ سروش، ایزد عبادت و فرمانبری، نخستین کسی بود که مردم را به ذکر و زمزمه فراخواند.
سومین جشن: در روز نوزدهم، فروردین روز، از جمله جشنهای مهم است که در موقعیت تلاقی ماه و روز نیز واقع است و جشن فروردینگان خوانده میشود. در چنین روز ایرانیان باستان به زیارت اهل قبور میرفته و طی مراسمی از آنان یاد میکردهاند.
- اردیبهشتماه: چنان که اشاره شد، سومین روز ماه به نام اردیبهشت، ایزد موکل بر آتش است و بنا به رسم یاد شده در این روز جشن اردیبهشتگان برگزار میشد.
درباره جزئیات برگزاری این جشن در دوره باستان آگاهی چندانی در دست نیست، اما از آنجا که اردیبهشت ایزد آتش است، به نظر میرسد این جشن در آتشکدهها برگزار میشده است؛ احتمالا مردم با پوشیدن لباس سفید در جشن شرکت میکردند و به ستایش پروردگار به جشن و شادی میپرداختند.
- خردادماه: در ششمین روز این ماه، یعنی خرداد روز، به سبب توافق نام ماه و روز، جشن خردادگان برگزار میشد که از نحوه برگزاری آن اطلاعاتی در دست نیست. با این حال از آنجا که خرداد ایزد نگاهبان آب است، ظاهرا در دوران باستان مردم این جشن را در دامان طبیعت و در کنار چشمه و رودها برگذار میکردند و نیایش میخواندند.
- تیرماه: در برخی منابع آمده است که در ششم تیرماه جشنی به نام نیلوفر وجود داشته است و در روز سیزدهم تیرماه که به نام تیر یا تشتر از ایزدان مهم ایرانیان باستان نامگذاری شده، یکی از مهمترین جشنهای ایرانی واقع است، این جشن موسوم به تیرگان، به گفته اغلب منابع تاریخی در بزرگداشت واقعه تیراندازی آرش کمانگیر است.
- امردادماه: در هفتمین روز این ماه، که آن نیز نام امرداد دارد، به سبب توافق دو نام ماه و روز، جشنی است که امردادماه نامیده میشود. هر چند اطلاعاتی درباره این جشن هم وجود ندارد اما میتوان گفت که در بزرگداشت یکی از ایزدان مهم دین ایران باستان و ایزد نگاهبان گیاهان بوده، باشکوه بسیار و احتمالا هم در دامان طبیعت برگزار میشده است.
- شهریورماه: شهریور امشاپسند، ایزد نماد شهریاری آرمانی و نیز نگاهبان فلزات است که ششمین ماه سال و چهارمین روز ماه را به نامش نامگذاری کردهاند. بدین ترتیب در دوره باستان در روز چهارم شهریور ماه جشن موسوم به شهریورگان برگزار میشد. این جشن که آذرخش هم نامیده شده، جزو جشنهای آتش است.
از این رو، این روز، روز جشن آتشهای خانگی بوده و در روزگاران باستان که به سبب تفاوت میانگاهشماریهای قدیم و جدید- در آغاز زمستان واقع میشده، مردم در خانه آتشهایی بزرگ میافروختند و پس از ستایش و نیایش، برای صرف خوراکی گرد هم میآمدندو مردم آن روزگاران آتش را برای رفع سرما و خشکی زمستان میافروختند و بر این باور بودند که گرمای آن عوامل زیانآور برای گیاهان را از بین میبرد.
7. مهرماه:
شانزدهمین روز ماه که به نام مهر، ایزد مشهور ایران باستان نامیده شده است؛ در تقویم ایرانی نوروز، بزرگترین جشن ایرانیان است که در نیمه اول سال به استقبال بهار میروند در حالی که مهرگان، تقریبا در آغاز نیمه دوم سال و رفتن به پیشواز زمستان، قرار گرفته است.
درباره پیدایش این جشن همانند نوروز روایتهای بسیاری وجود دارد چون در این روز آفتاب برای اهل عالم پیدا شد، پس آن را مهرگان نامیدند.
8. آبان ماه:
نزد ایرانیان باستان پس از آتش، دومین عنصر مقدس و افزونی بخش آب بود که درباره احترام به آن و ضرورت پاکیزه نگاه داشتن این عنصر زندگی بخش تاکیدهای فراوان شده است. بر اساس همین اهمیت هشتمین ماه سال و دهمین روز ماه به پاس احترام به این عنصر و ایزد موکل بر آن نامگذاری شده است.
در روایتها آمده که در این روز پسر تهماسب، به پادشاهی رسید و به مردم گفت جویهایی بکنند و آبها را درون آن روان کنند. و دوباره بیان شده که در همین روز وی بر افراسیاب پیروز شد و بعد از هفت سال خشکی باران بسیاری بارید و همچنین خبر پیروزی فریدون بر ضحاک هم به همه کشور رسید با آغاز پادشاهی فریدون، مردم بار دیگر به داراییهای خویش دست یافتند و با زن و فرزند خویش زندگانی ایمنی را آغاز کردند.
9. آذرماه:
در این جشن که از آن با نامهای کوسه برنشین و بهارجشن نیز یاد میشده، مردم به استقبال بهار طبیعت میرفتند. بدین منظور مردی کوسه (بیریش) را لباس مندرس میپوشاندند. آنگاه مرد کلاغی در یک دست و بادبزنی در دست دیگر خود را باد میزد. با این کار زمستان را وداع میکردند و در شهر میگشتند و مردم به او چیزهایی میدادند و بر او آب و برف و یخ میپاشیدند.
جشن شب یلدا در این ماه برگزار میگردید.
10. دیماه:
دی یکی از نامهای خداوند به معنای آفریدگار است و در این ماه که نام خدای بزرگ را دارد، بیشترین جشنها واقع شدهاند. از آنجا که خداوند برترین پادشاهان دانسته میشد بنابراین پادشاهان ایران نیز در این روز آیینهای خاصی داشتند: پادشاه تخت را رها میکرد، جامه سپید میپوشید و در بیابان بر فرش سپید مینشست. تمام جلال و شکوه پادشاهی، از جمله گروه نگهبانان و دربانان، را کنار میزد و آزادانه به کار مردم رسیدگی میکرد. شاه با دهقانان و بزرگان مینشست و غذا میخورد و از برادری با ایشان و این که پادشاه و رعیت هر دو به یکدیگر نیازمندند، سخن میگفت.
به این جشن نودروز هم میگفتند زیرا تا نوروز نود روز فاصله داشت.
در روز چهاردهم که نام ایزد گوش نامیده شده جشنی موسوم به سیر سور یعنی جشن سیر برگذار میشد. رسومی برای دفع دیوان داشتند که یکی از آنها خوردن سیر بود.
11. بهمنماه:
دومین روز که بهمنروز است، در این ماه به سبب توافق دو نام جشن گرفته میشد. نحوه برگزاری این جشن: ایرانیان باستان خوردن گوشت را در 4 روز اول بهمن حرام میدانستند و هیچ جانوری را سر نمیبریدند؛ از دیگر رسمهای این روز خوردن گیاه بهمن بود که آن را با شیر یا نبات و شکر میخوردند یا بر روی غذا از جمله آش میریختند.
جشن سده نیز در پنجمین روز از ماه بهمن برگذار میشده و هماکنون شاهد این جشن هستیم.
12. اسفندماه:
پنجمین روز ماه به نام ایزد بانوی بزرگ ایرانیان باستان، اسفندارمد، فرشته نگهبان زمین و زنان درستکار و پاکدامن و خیرخواه، در ماه اسفدارمه یا اسفند، به سبب توافق دو نام، جشنی بوده که آن را عید زنان دانستهاند.