جامعه ایلی در ایران

واژه ایل

ایل معانی متفاوتی دارد اما این واژه در متون کهن ترکی و فارسی به معانی مختلف ولایت، صلح و دوستی، خیل و گروه، دوست، رام و مطیع، مردم و جماعت به کار رفته است.

شیوه­های زیست

جوامع ایلی ایران از لحاظ شیوه زیست و معاش می‌توان به دو دسته تقسیم کرد:

جامعه‌های کوچ‌رو، جامعه‌های یکجانشین.

کوچ‌رو

ایل‌های چادرنشین شبان، در تمام سال پیوسته در پی‌ دام و یافتن مرتع از جایی به جایی دیگر کوچ می‌کنند و با صحراگردی و بادیه‌نشینی و کوچ با فاصله کوتاه و بلند به صورت تحرک عمودی از سرزمین‌های گرمسیر دشتی به سرزمین‌های سردسیر کوهستانی و بالعکس و یا به صورت تحرک افقی در دشت و بیابان زندگی می‌گذرانند.

این گروه، غالبا زیر چادر زندگی می‌کنند و به هنگام کوچ همه اعضای خانواده، زن و مرد و کودک، سیاه چادر و زاد و توشه و اسباب خانه خود را بار ستور می‌کنند و منزل به منزل راه دور و دراز دشت و صحرا را به منظور به دست آوردن آب و مرتع برای گله‌هایشان می‌پیمایند.

انسان و دام و مرتع سه رکن اصلی زندگی کوچ‌رو است و دام و مرتع نقش مهم و حیاتی در زندگی اقتصادی و بقای جامعه کوچ‌رو ایفا می‌کند.

ایل‌های کوچ‌رو فصلی یا موسمی، کوچ تابستانه و زمستانه دارند. این ایل‌ها در بهار باروبنه می‌بندند و با گله‌هایشان به ییلاق یا سردسیر می‌روند بخشی از بهار و تمام تابستان را در ییلاق می‌گذرانند. در پاییز از ییلاق به قشلاق یل گرمسیر باز می‌گردند و بخشی از پاییز و زمستان را در قشلاق به سر می‌برند.

برخی از این ایلات، در پایگاه ثابت خود در قشلاق و شمار اندکی در ییلاق خانه‌های خشت و گلی یا سنگی دارند. بخش دیگر، به خصوص در ییلاق در چادر زندگی می‌کنند.

یکجانشینی

ایل‌های اسکان‌یافته ده‌نشین ایل‌هایی هستندکه زندگی کوچ‌روی و چادرنشینی را رها کرده و با با حفظ ساختار اجتماعی – سیاسی سنتی خود در خانه‌های خشت و گلی روستاها ساکن شده‌اند.

این گروه از جامعه ایلی دو وجهی و بر پایه تولید کشاورزی و دام‌پروری است. دامداران ایل معمولا گله‌های خود را به چوپانان می‌سپارند تا به مراتع متعلق به تیره و طایفه و یا به روستاهای محل اقات آنها، یا کوهستان‌های پیرامون دهات ببرند و بچرانند.

ماری شیل که در سال‌های 1264-1269 قمری در ایران می‌زیسته درباره تغیر شیوه زندگی کوچ‌رو به یکجانشینی برخی از ایلات می‌نویسد: ایل‌هایی هستند که زمانی کوچ‌رو بوده‌اند و اکنون اسکان یافته و به کشاورزی پرداخته‌اند. این ایل‌ها هنوز وحدت و ویژگی خود را به منزله جامعه ایلی حفظ کرده‌اند و هر ایلی را رییسی و هر یک از تیره‌ها و طایفه‌های ایل را سرکرده‌ای رهبری می‌کند.

هر گروه ایلی با حفظ خصوصیت‌های بنیادی در فرهنگ و زبان قوم خود، به گویشی خاص از زبان قومی سخن می‌گویند. زبان‌ها و گویش‌هایی که ایلات و عشایر بدان سخن می‌گویند به جز زبان‌های غیرایرانی ترکی، ترکمنی و عربی ، همه جزء زبان‌های ایرانی و شاخه‌ای از هند و ایرانی یا آریایی هستندکه به خانواده بزرگ زبان هند و اروپا تعلق دارند.

زبان‌ها و گویش‌های ایرانی

کردی، لری، بلوچی.

زبان‌ها و گویش‌های غیرایرانی

عربی، ترکی و ترکمنی

دین و مذهب

تشیع و تسنن: دو مذهب رایج در میان ایلات و عشایر مختلف ایران است.. مذهب شیعه بیشترین پیروان را در جامعه ایلی- عشیره‌ای دارد و از چها فرقه اهل سنت و جماعت، عشایر سنی بیشترشان از مکتب حنفی و شافعی پیروی می‌کنند.

گرو‌هایی از مردم کرد و لر و بلوچ در جامعه ایلی، به خصوص جامعه‎عای یکجانشین به دو طریقت نقش‌بندی و قادری گرویده‌اند و گروهی اهل حق نیز هستند.

تقسیم کار در جامعه ایلی بر چه اساسی صورت می‌پذیرد؟

جنس: از لحاظ جنسی برخی کارها مناسب مردان و برخی مناسب زنان تعیین شده است. مثلا مراقبت و مواظبت از کودکان، رفت و روب و… برعهده زنان می‌باشد.

سن: تقسیم و توزیع کار براساس  سن نیز تا حد زیادی به سن ‌آنها بستگی‌دارد.

مثلا: چراندن گله‌های کوچک بره و بزغاله در اطراف حریم  محل مسکونی برعهده پسران و دختران کوچک. آوردن آب از چشمه و قنات و حمل شاخه و خاشاک از اطراف معمولا  بر عهده دختران و زنان بسیار جوان است.

منزلت اجتماعی: منزلت اجتماعی درتوضیع کار و تخصیص وظیفه در میان افراد و گروه ها و قشرهای اجتماعی نیز تاثیر دارد مثلا، در گذاشته اعضای خانواده­های قشر بالای جامعه، ماننده خانواده های ایل بیگ و خان،  یا ارباب و مالک، برخی از کارهای و وظایفی را که عامه مردم ایلیاتی یا زارع و رعیت برعهده داشتند،پست می‌شمردند و انجام نمی‌دادند.

شایستگی و مهارت: آخرین ملاک تقسیم کار میان زنان و مردان مبتنی بر مهارت و قابلیت جنسی است مثلا: زنان در پشم ریسی و نخ تابی مهارت دارند، و مردان در پشم چینی، چوپانی.